چسبندگی قیمت در اقتصاد و بازار بورس چیست؟

چسبندگی قیمت در اقتصاد و بازار بورس چیست؟ مقاله ای جذاب برای اهالی بازار سرمایه در باور افکار عمومی در ایران مدتها است
که اینگونه تصور میشود که زمانی که قیمت کالا یا خدمات افزایش میابد، دیگر کاهش نخواهد یافت.
این باوری جا افتاده در بین افکار عمومی است
و مرور تاریخ نیز حکایت از همین امر دارد که افزایش قیمت در اقتصاد ایران، کاهش بعدی در پی ندارد. اما چرا؟

چسبندگی قیمت در اقتصاد و بازار بورس چیست؟

این اتفاق، یعنی افزایش قیمتها به شکل مداوم و عدم کاهش قیمت حتی بعد از تغییر شرایط، نمونه بارز مفهوم چسبندگی قیمتها است. مفهومی در اقتصادی که بر اساس تعریف عبارت است از: عدم تمایل قیمت کالا و خدمات برای اصلاح بعد از تغییر شرایط اقتصادی.
چسبندگی قیمت، البته مفهومی پیچیده است
و تعریف ساده از آن منجر به عدم درک کامل مکانیزمی است که اقتصاد کینزی برای نشان دادن اهمیت آن تشریح میکند.
چسبندگی قیمتها مانع از حرکت راحت و بلا مانع قیمتها در بازار با تغییر شرایط اقتصادی و تغییر در عرضه و تقاضای بازار است
و عمدتا نشان دهنده ناکارآمدی بازار است و همچنین این چسبندگی ممکن است چسبندگی رو به بالا (تمایل قیمت به افزایش و مقاومت در برابر کاهش) یا چسبندگی رو به پایین (تمایل به کاهش و مقاومت در برابر افزایش) باشد.
آنچه امروزه در اقتصاد ایران شاهد آن هستیم شاید بیش از همه چسبندگی رو به بالای قیمتها است و همین امر منجر به آن شده است
که افکار عمومی به این باور برسند که “هرچه افزایش یافت، کاهش نمیابد”. به خصوص طی سالهای اخیر همواره این امر در اقتصاد ایران بروز و ظهوری آشکار داشته است.
در علم اقتصاد چند عامل احتمالی برای بروز پدید چسبندگی ذکر شده است. از جمله خطای پولی و اطلاعات ناقص در خصوص قیمت ها.
خطای پولی اساسا به معنی آن است که افراد پول ملی را اغلب با ارزش اسمی آن به جای ارزش واقعی مورد قضاوت قرار میدهند.
برای مثال قدرت واقعی خرید یک پول در دید افراد جامعه پایین تر از ارزش واقعی آن پول قلمداد میشود.

چسبندگی قیمت در اقتصاد و بازار بورس چیست؟


بدون شک یکی از مهمترین عوامل چسبندگی رو به بالای قیمتها در اقتصاد ایران همین امر یعنی خطای پولی است. به خصوص بعد از آن که نرخ ارز در اقتصاد کشور شروع به واگرایی کرد و به یکباره به بیش از 3 برابر رسید این امر بیشتر در ذهن افراد شکل گرفت که قدرت خرید ریال به شدت سقوط کرده است.
در این میان طی سالهای اخیر افزایش میزان عرضه ریال از سوی دولت و بانک مرکزی منجر به بر هم خوردن تعادل عرضه و تقاضای پول در کشور شده است که خود منجر به شکل گیری خطای پول در ذهن افراد است.
بر همین اساس است که همواره در اقتصاد کشور قیمتها تمایل به افزایش دارند و معمولا در برابر کاهش مقاومتهای سرسختانه ای دارند، حتی در زمانی که شرایط اقتصادی به کلی تغییر کرده و عوض میشود. بی اعتمادی به ریال همواره در اقتصاد ایران مانع از آن بوده است که در کوتاه مدت قیمت ها اصلاح شده و بر اساس عرضه و تقاضای واقعی نقطه تعادلی قیمت در بازار به وجود آید.
اما در این میان یک نکته دیگر نیز وجود دارد که خود ناشی از مورد فوق است اما به شکل جداگانه ای تاثیری مستقیم بر بروز چسبندگی رو به بالا در اقتصاد ایران دارد. موردی که نظریه بازیها به خوبی بیان کننده آن است.
این نظریه معطوف به تحلیل رفتار بازیگر عقلانی است. نظریه بازیها که البته پیوندی محکم با ریاضیات و احتمالات دارد در بسیاری از رشته های علوم اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است و اساس آن بر این نکته است که در چه شرایطی بازیگر عقلانی اقدام عقلانی را صورت میدهد.
این نظریه همانگونه که از نام آن پیدا است، بر محور شبیه سازی شرایطی است که بازیگران در آن انتخاب و عمل میکنند. مشهور ترین این شبیه سازیها معمای زندانی است. اما از سوی دیگر معمای شکار برای توضیح شرایط اقتصادی بسیار مناسب تر است.
این معما یا بازی بر این اساس است که: زمانی که چند سگ شکاری در تعقیب یک گوزن هستند، همکاری این سگان با یکدیگر احتمال شکار گوزن را افزایش میدهد، اما هیچ گاه به 100 درصد نمیرساند. در این بین اگر یکی از این سگان خرگوشی را مشاهده کند، با یک محاسبه به این نتیجه خواهد رسید که شکار خرگوش به تنهایی احتمالش از شکار گوزن بیشتر است و بر اساس این احتمال از شکار گوزن منصرف میشود و به دنبال خرگوش میرود.
این معما در تحلیل رفتار مصرف کننده در بازار و تاثیر آن بر چسبندگی قیمت ها به خصوص در ایران بسیار کمک کننده است.
در شرایطی که اعتماد به پول ملی روز به روز کاسته میشود و بر اساس تجربیات ترس از افزایش قیمتها همواره هادی رفتار مصرف کننده بوده است،
هر کدام از مصرف کنندگان ایرانی با یک محاسبه سود و زیانی، در مواجهه با افزایش قیمت نه تنها از تقاضا کم نمیکنند
بلکه منجر به افزایش تقاضا نیز میشوند.
احتمال برخورداری از منفعت را در این اقدام بیشتر از هماهنگی با سایر مصرف کنندگان میداند.
این امر همانگونه که گفته شد ناشی از همان بحث بی اعتمادی به قدرت خرید پول و سابقه چسبندگی قیمتها است.

با توجه به ساختار اقتصاد ایران و به علت مشکلات ساختاری بودجه عمومی دولت و اثرپذیری شدید آن از نوسانات شدید قیمت نفت و در نتیجه نوسانات وجوه حاصل از فروش آن، انتظار می رود، عملا نوسانات سیاست مالی، بانک مرکزی و سیاست پولی را تحت تاثیر قرار دهد. لذا این مقاله، با طراحی یک الگوی ساده کینزین جدید و مبتنی بر مبانی نظری خرد و وجود چسبندگی اسمی (قیمت و دستمزد)، اثر تکانه های تکنولوژی، قیمت نفت، مخارج دولت و سیاست پولی بر متغیرهای کلان اقتصادی (تولید و تورم) در اقتصاد ایران را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
بر همین اساس است که در اقتصاد ایران همواره شاهد چسبندگی قیمت ها رو به بالا و تداوم آن طی سالهای اخیر هستیم.
با این شرایط باید پرسید آیا قرار است با تغییر شرایط اقتصادی و گذشت زمان، بهای پسته، خودرو، لبنیات، گوشت و مرغ و … کاهش یابد؟

چسبندگی قیمت در اقتصاد و بازار بورس چیست؟ مقاله ای جذاب از بورس فایننس

شاید مطالب زیر نیز به کار شما بیایند:

ارزش جایگزینی در بورس چیست؟

ارزش جایگزینی در بورس چیست؟

یکی از عبارت‌های پرکاربرد در حوزه حسابداری و مالی، ارزش جایگزینی (Replacement value) است. به‌عبارت دیگر ارزش جایگزینی به هزینه‌ها و مخارجی می‌گویند که باید برای ساخت یا خرید یک کالای کاملا مشابه با دارایی فعلی پرداخت کنیم.

ارزش جایگزینی در بورس چیست؟

ارزش جایگزینی یا Replacement Value مخارجی است که باید برای ساخت یا خرید یک دارایی کاملاً مشابه با دارایی فعلی بپردازیم. در مورد سهام شرکت‌ها، برای محاسبه ارزش جایگزینی، باید همه هزینه‌هایی که برای تأسیس شرکت فعلی در زمان حال لازم است را محاسبه کنیم. این هزینه را بر تعداد سهام شرکت فعلی تقسیم می‌کنیم و رقمی که به دست می‌آید برابر است با ارزش جایگزینی هر سهم شرکت.

شرکت‌ها در زمان فروش دارایی‌های خود، می‌توانند برای شناسایی سود غیرعملیاتی از این روش استفاده کنند. برای محاسبه ارزش جایگزینی، شرکت باید همه دارایی‌ها از جمله زمین، ساختمان، ابزار و تجهیزات خود را به قیمت روز در نظر بگیرد. همچنین بعضی از دارایی‌های جاری مانند مطالبات و ذخایر مالیاتی، ارزیابی و در ترازنامه جایگزین می‌شوند. پس از کسر بدهی‌ها از دارایی‌های شرکت، مقدار حقوق صاحبان سهام جدید به دست می‌آید. تحلیلگران نیز از این روش در تحلیل شرکت استفاده می‌کنند. زیرا ارزش دفتری دارایی‌ها در ترازنامه، در ارزشیابی شرکت از درجه اعتماد بالایی برخوردار نیست.

برای مثال برای محاسبه ارزش جایگزینی برای شرکتی که ۱۰ سال تأسیس شده است، باید دارایی‌های فعلی این شرکت بر اساس نرخ امروز در نظر گرفته شود. ارزش جایگزینی در تئوری باید به ارزش بازار دارایی کاملاً نزدیک باشد؛ بنابراین تحلیلگران باید به ارزش جایگزینی سهام شرکت‌ها نیز توجه کنند و در کنار سایر عوامل و استفاده از روش‌های دیگر، ارزش جایگزینی سهم را در تحلیل‌های خود در نظر بگیرند.

ارزش جایگزینی بسیاری از شرکت‌های بزرگ و با سابقه بورس، تا چندین برابر ارزش بازاری آن‌ها است زیرا ارزش دارایی‌های جاری و غیر جاری شرکت در طی سالیان فعالیت و در اثر تورم و افزایش قیمت‌ها، افزایش پیدا کرده است. این شرکت‌ها سالیانه به تغییر و تعدیل ترازنامه و ارزش دارایی‌های خود نمی‌پردازند؛ بنابراین ارزش فعلی شرکت با ارزش جایگزینی آن متفاوت خواهد بود. هرچه سابقه فعالیت شرکتی بیشتر باشد، ارزش جایگزینی آن نیز بیشتر خواهد بود.

سهام‌دارانی که ارزش جایگزینی سهم را محاسبه می‌کنند در واقع به اصل تداوم فعالیت شرکت توجهی ندارند. اصل تداوم به معنی ادامه‌دار بودن فعالیت شرکت تا بی‌نهایت است. همچنین به کیفیت استفاده از دارایی‌ها در درآمدزایی شرکت توجه نمی‌شود.

استفاده از ارزش جایگزینی می‌تواند برای افرادی که تمایل به تأسیس شرکت جدید دارند نیز مفید باشد. این افراد می‌توانند با محاسبه دارایی‌های فعلی یک شرکت، ارزیابی کنند که تأسیس شرکت جدید در حال حاضر مقرون‌به‌صرفه است یا خیر. همچنین متوجه خواهند شد که آیا می‌توانند با شرکت‌های در حال فعالیت رقابت کنند یا توان رقابتی کافی برای این کار را ندارند.

ارزش جایگزینی در بورس چیست؟

یکی از روش‌های ارزش‌گذاری سهام یک شرکت، استفاده از روش ارزش جایگزینی است. فرض کنید قصد راه‌اندازی یک شرکت جدید را دارید و می‌خواهید این شرکت توانایی رقابت با شرکت دیگری در زمینه فعالیت شما داشته باشد. بنابراین شرکت شما باید حداقل، امکانات و دستگاه‌هایی که در شرکت رقیب به‌کار برده می‌شوند را داشته باشد. پس شما نیاز دارید که ارزش دارایی‌های آن شرکت در زمان حال، هزینه‌های تولید، هزینه‌های یافتن بازار مناسب، هزینه‌های حقوق و دستمزد، هزینه‌های آب و برق و…. همه و همه را محاسبه کنید تا بتوانید هزینه‌های لازم برای راه‌اندازی شرکتی مشابه شرکت رقیب را به‌دست آورید. بعد از تخمین زدن هزینه‌ها و ارزش‌گذاری دارایی‌های شرکت رقیب، این هزینه را تقسیم بر تعداد سهام می‌کنیم و ارزش جایگزینی هر سهم به‌دست‌می‌آید. به‌طور کلی می‌توان گفت که به ارزش اوراق بهادار یک شرکت با این فرض که قصد ایجاد شرکت موردنظر را در تاریخ محاسبه داشته باشیم، ارزش جایگزینی آن می‌گویند.

ارزش جایگزینی مبحثی مهم، به‌خصوص در شرکت‌‌ها است. با توجه به پیشرفت تکنولوژی، نوآوری‌ها و خلاقیت‌های جدید در راه تولید محصولات، ممکن است وسایلی ساخته شوند که با هزینه‌ای کمتر منجر به تولید یک کالا شود.

این امر به ویژه در مشاغل مبتنی بر فناوری رایج است، زیرا فناوری موجود به‌سرعت تغییر می‌کند که ممکن است باعث شود ارزش دفتری دارایی‌ها با ارزش واقعی یا بازاری آن دارایی‌ها تفاوت چشمگیری داشته باشد. همانند روش ارزش دفتری، روش ارزش جایگزینی، ارزش هر دارایی را مستقل از عملیات یا ظرفیت تولید کل تجارت در نظر می‌گیرد. ارزش دارایی‌های مجزا شرکت به هم اضافه می‌شوند تا به یک ارزیابی کلی برسند.

با مثالی ساده‌تر این موضوع را بیان می‌کنیم. فرض کنید یک صندلی داریم، اگر بخواهیم یک صندلی مشابه با صندلی قبلی خود بسازیم چقدر باید هزینه کنیم؟ اگر بخواهیم همانند آن صندلی را بخریم چطور؟ به این مبلغ که برای ساخت یا خرید صندلی جدید پرداخته می‌شود، ارزش جایگزینی می‌گویند. تخمین زدن ارزش یک صندلی کار آسانی است اما هزینه و مخارج تهیه چنین اطلاعاتی به‌خصوص در زمینه محاسبه ارزش یک شرکت کار آسانی نیست و این اطلاعات به راحتی به‌دست نمی‌آید.

البته در تمامی شرایط تنها استفاده از روش ارزش جایگزینی پیشنهاد نمی‌شود. افراد باید هنگام بررسی یک شرکت علاوه‌بر ارزش جایگزینی آن، باید به موارد دیگری مثل وضعیت صورت‌های مالی شرکت، سودآوری آن، میزان بدهی‌ها و… نیز توجه کنند.

در شرایط تورمی استفاده از این روش اطلاعات درست و کاملی در اختیار افراد قرار نمی‌دهد. با استفاده از ارزش جایگزینی، ارزش موجود در ترازنامه به ارزش واقعی آن نزدیک‌تر می‌شود. بنابراین استفاده از سایر روش‌ها نیز برای ارزش‌گذاری شرکت قابل توجیه است.

ارزش جایگزینی در بورس چیست؟ مقاله ای جذاب از بورس فایننس

شاید مطالب زیر برایتان کارآمد باشد:

آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج

آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج میانگین متحرک یا MA یکی از متداولترین اندیکاتورهای تحلیل‌تکنیکال می‌باشد که پایه و اساس بسیاری از ابزارهای معاملاتی را تشکیل می‌دهد. به عنوان مثال اندیکاتور مکدی یک نوع میانگین متحرک است، اندیکاتور استوکستیک (Stochastic) نیز یک میانگین متحرک سریع محسوب می‌شود و همچنین بسیاری از اندیکاتورها و ابزارهای معاملاتی دیگر که نام بردن از تمام آنها از حوصله بحث خارج است.

توضیحات فوق گواه بر این است که یادگیری میانگین متحرک بسیار حائز اهمیت است و می‌تواند کاربرد فراوانی برای تحلیلگران بازارهای مالی داشته باشد؛ لذا در ادامه توضیحاتی در مورد میانگین متحرک و انواع آن ارائه خواهیم‌ کرد.

میانگین متحرک چیست؟

میانگین یا عمل میانگین‌گرفتن به معنای ” جمع کردن تعدادی داده و تقسیم کردن مجموع آن بر تعداد داده‌ها می‌باشد. ” به عبارتی شما در هنگام میانگین گرفتن حد وسط مجموعه‌ای از داده‌ها را محاسبه می‌کنید که حاصل آن می‌تواند اطلاعات آماری خوبی جهت تصمیم‌گیریهای آینده را در اختیار تحلیلگر قرار دهد.

اندیکاتور میانگین متحرک از قیمتها به عنوان داده‌ها استفاده می‌کند و بر اساس دوره زمانی تعریف شده میانگینی از قیمتهای گذشته محاسبه می‌کند و آن را در قالب خطی بر روی نمودار قیمت نمایش می‌دهد؛ بر این اساس اندیکاتور میانگین متحرک یک اندیکاتور دنباله‌روی روند است که حرکتی شبیه به حرکت نمودار قیمت را نمایش ‌می‌دهد.

آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج

آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)  استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج

انواع میانگین متحرک

میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average): همانطور که از نام آن پیداست ساده‌ترین حالت محاسبه میانگین می‌باشد که در آن قیمتها در دوره زمانی مشخصی با یکدیگر جمع می‌شوند و بر تعداد دوره تقسیم می‌گردند. در نظر داشته باشید که انتخاب نوع قیمت به عهده شما می‌باشد و بر اساس استراتژی معاملاتی خود می‌توانید از قیمتهای باز، بسته، پایانی و حتی بالاترین و پایین‌ترین قیمت نیز استفاده نمایید. این روش محاسبه میانگین در عین حال که طرفداران زیادی دارد، مورد حجوم منتقدان زیادی نیز قرار گرفته است. یکی از نقدهایی که بر میانگین متحرک ساده وارد است، تفاوت قائل نشدن این روش بین قیمتهای گذشته و قیمتهای اخیر است. به عبارتی اگر میانگین ساده ۸۰ روز اخیر را محاسبه کنیم هیچ تفاوتی بین قیمت روز اول و روز هشتادم وجود ندارد.
حال تصور کنید که قیمت در روز اول ۱۰۰۰ ریال بوده است و در روز هشتادم به ۵۰۰۰ ریال رسیده است و در این مدت ۴۰۰۰ ریال افزایش یافته است و در حالت دوم تصور کنید که قیمت در روز اول ۵۰۰۰ ریال بوده و در روز هشتادم به ۱۰۰۰ ریال رسیده است و این یعنی ۴۰۰۰ ریال کاهش قیمت ولی نتیجه میانگین‌ در هر دو حالت کاملا یکسان خواهد بود.
این مشکل سبب شد تا تحلیلگران روش دیگری را برای محاسبه میانگین قیمت طراحی کنند و آن هم روش میانگین متحرک نمایی بود.

میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average): این روش که به نام EMA نیز معروف است با هدف رفع مشکل میانگین ساده طراحی شد و به قیمتهای انتهای دوره وزن بیشتری را اضافه نمود. به عبارت دیگر در محاسبه میانگین به روش نمایی، قیمتهای اخیر تاثیر بیشتری در محاسبات خواهند داشت و این روش برای تحلیلگران از محبوبیت بیشتری برخوردار شد.

آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)  استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج

کاربرد میانگین متحرک

۱- تعیین روند نمودار: یکی از کاربردهای اندیکاتور میانگین متحرک تعیین روند نمودار است که مانند اندیکاتور زیگزاگ این قابلیت را دارد تا به دو طریق روند نمودار را تشخیص دهد.
-اولین روش بررسی جهت حرکتی میانگین متحرک است، به عنوان مثال زمانی که خط نمودار متحرک در جهت بالا حرکت می‌کند روند صعودی است.
-دومین روش استفاده از دو میانگین متحرک کوتاه‌مدت و بلند مدت است؛ برای مثال مادامی که میانگین متحرک کوتاه‌مدت بالای میانگین متحرک بلند مدت در حالا حرکت باشد روند صعودی را شاهد هستیم.

۲- نمایش حمایت و مقاومت‌های پنهان: میانگین متحرک می‌تواند نقش حمایت و مقاومت‌پنهان را در سهم ایفا کند و در نواحی قیمتی که تمودار قیمت نشانه‌هایی از بازگشت را سیگنال نمی‌دهد اقدام به برگشت نماید. برای استفاده از این کاربرد می‌بایست حتما از دوره‌ای استفاده شود که کاملا برای نمودار مناسب و بهینه باشد.

حتما مقاله آموزش تحلیل تکنیکال را بخوانید

شاید مطالب زیر نیز برایتان مفید باشد:

آموزش اندیکاتور مکدی سیگنال خرید و فروش MACD

آشنایی با اندیکاتور مکدی

آموزش اندیکاتور مکدی سیگنال خرید و فروش MACD ابزار مورد علاقه بسیاری از تحلیلگران که در عین سادگی عملکرد درخشانی نیز دارد که گواه این موضوع کثرت استفاده از مکدی در بین فعالین بازار سرمایه می‌باشد.

میانگین متحرک همگرا واگرا (Moving Average Convergence Divergence) توسط جرالد اپل فیزیکدان و محقق آمریکایی در اواخر سال ۱۹۷۰ طراحی شد. مکدی در خانواده نوسانگرها قرار می‌گیرید و در سالهای اخیر یکی از پر استفاده‌ترین اندیکاتورها در بین تحلیلگران می‌باشد.

همانطور که از اسم این اندیکاتور پیداست از میانگین‌ متحرک در محاسبات این اندیکاتور استفاده شده است لذا بر خلاف برخی از نوسانگرها از فرمول محاسباتی پیچیده‌ای برخوردار نیست.

مکدی شامل چه اجزایی می‌شود؟

این اندیکاتور شامل دو میانگین متحرک نمایی به نام های ” خط مکدی ” و ” خط سیگنال ” می‌باشد که در محاسبات میانگین مکدی به قیمتهای نزدیک‌تر به روزهای آخر معاملاتی وزن بیشتری داده شده است. خط مکدی ویژگی تند و پر نوسانی دارد ولی خط سیگنال بسیار کند و کم تلاطم است که دلیل این تمایز، متفاوت بودن میانگین‌گیری در خط مکدی و خط سیگنال می‌باشد.
جزء سوم مکدی هیستوگرام است که در قالب خطوطی عمودی اختلاف خط مکدی و خط سیگنال را نمایش می‌دهند.

پیش از آنکه بخواهیم وارد جزئیات مکدی شویم بهتر است یکبار با دقت به تصاویر نگاه کنید. با توجه به اینکه اندیکاتور مکدی با دو ظاهر متفاوت و با نامهای مکدی کلاسیک و مکدی در بین تحلیلگران مورد استفاده هست، تصمیم گرفتیم تا هر دو اندیکاتور را به شما معرفی کنیم.
در نظر داشته باشید که عملکرد هر دو یکسان است و صرفا در ظاهر تفاوتهایی با هم دارند که شما می‌توانید با انتخاب خودتان یکی را ترجیح داده و از آن استفاده نمایید.

آموزش اندیکاتور مکدی سیگنال خرید و فروش MACD

در تصویر فوق مکدی کلاسیک را مشاهده می‌کنید که از سه بخش تشکیل شده است و با توجه به آشنایی بیشتر تحلیلگران قدیمی با ظاهر کلاسیک این اندیکاتور، اکثر پلتفرمهای تحلیلی مکدی کلاسیک را به صورت پیش‌فرض را ارائه می‌دهند

در تصویر دوم که مکدی جدید را مشاهده می‌کنید هیستوگرام در قالب خط مکدی ایفای نقش می‌کند که باز هم تاکید می‌کنیم که در محاسبات یا عملکرد اندیکاتور هیچ تفاوتی وجود ندارد.

آشنایی با محاسبات مکدی

خط مکدی یا به عبارتی مکدی‌لاین به عنوان یک خط پر نوسان و سریع، همواره با خط سیگنال در حرکت است که گاهی اوقات در تقاطع یکدیگر نیز قرار می‌گیرند که در این حالت و در شرایطی خاص سیگنالهای مهمی را به تحلیلگران ارائه می‌دهند.
از طرفی نیز حرکات خط مکدی با توجه به پیروی از نمودار قیمت، تشکیل پیوتهایی را می‌دهد که در بررسی هماهنگی یا ناهماهنگی رفتار نمودار قیمت و خط مکدی سیگنالهای مهم دیگری نیز صادر می‌شود.
محاسبه خط مکدی بسیار ساده است و دانستن نحوه محاسبه خط مکدی این امکان را به شما می‌دهد تا اندیکاتور را بر اساس رفتار نمودار مدنظرتان بهینه سازی کنید تا سیگنالهای بهتری دریافت نمایید. در محاسبه خط مکدی نیاز به دو میانگین متحرک از نوع EMA یا نمایی داریم:

  • ابتدا میانگین نمایی ۱۲ دوره‌ای قیمت را محاسبه می‌کنیم.
  • سپس میانگین نمایی ۲۶ دوره‌ای را محاسبه می‌کنیم.
  • تقاضل میانگین ۱۲ دوره‌ای از میانگین ۲۶ دوره‌ای خط مکدی ما را نمایش می‌دهد.

MACD = [Price,12 Period]EMA – [Price,26 Period]EMA

اما خط سیگنال چگونه محاسبه می‌شود؟ محاسبات این خط ارتباط مستقیمی با خط مکدی دارد، در واقع خط سیگنال میانگین نمایی ۹ روزه خط مکدی میباشد.

Signal = [MACD,9]EMA

سومین جزء تشکیل دهنده مکدی، هیستوگرام آن میباشد که در اندیکاتور مکدی کلاسیک به اختلاف بین خط مکدی و خط سیگنال اشاره دارد. در واقع زمانی که خط مکدی و خط سیگنال با هم اختلاف زیادی داشته باشند هیستوگرام بزرگ خواهد شد و زمانی که این دو به هم نزدیک شوند یا مساوی شوند هیستوگرام کوچکتر می‌شود و یا حتی به یک خط تبدیل می‌شود. در اندیکاتور مکدی جدید نیز هیستوگرام همان خط مکدی است که در تصاویر فوق توضیحاتی در این مورد ارائه شد.

آموزش اندیکاتور مکدی سیگنال خرید و فروش MACD

سیگنال اندیکاتور مکدی

همانطور که اشاره شد سیگنال مکدی از تقاطع خط مکدی و خط سیگنال صادر می‌شود. زمانی که خط مکدی (خط آبی) از ناحیه زیر صفر، خط سیگنال (خطر قرمز) را از پایین به بالا قطع می‌کند سیگنال خرید صادر می‌شود. همچنین زمانی که خط مکدی (خط آبی) از ناحیه بالای صفر، خط سیگنال (خطر قرمز) را از بالا به بالا قطع کند در آنصورت سیگنال فروش صادر خواهد شد.
باید توجه داشت که تقاطع خط مکدی و خط سیگانال در نواحی اشاره شده و با ویژگی های فوق به عنوان سیگنال محسوب می‌شوند و عدم وقوع هر یک از موارد فوق سیگنال مکدی را نقض می‌کند.

واگرایی و همگرایی در مکدی

همانطور که از نام مکدی پیداست یکی از کاربردهای آن بررسی واگرایی و همگرایی می‌باشد که برای تحلیلگران حائز اهمیت می‌باشد. اگر با مفهوم واگرایی و همگرایی آشنایی ندارید توصیه می‌کنیم تا آموزش مربوط به همگرایی و واگرایی را یکبار با دقت مطالعه فرمایید.
از ویژگی‌های مثبت مکدی ارائه سیگنال واگرایی به بهترین نحو ممکن است. اگر قیاسی بین خانواده نوسانگرها داشته باشیم متوجه خواهیم شد که مکدی در تشخیص ضعف روند بسیار هوشمند عمل می‌کند و به ادعای جرالد اپل بهترین اندیکاتور جهت بررسی قدرت روند می‌باشد.

آموزش اندیکاتور مکدی سیگنال خرید و فروش MACD
آموزش اندیکاتور مکدی سیگنال خرید و فروش MACD

ویژگی‌های مثبت و منفی مکدی

با توجه به اینکه مکدی یکی از پر استفاده‌ترین اندیکاتورها محسوب می‌شود می‌توان نتیجه گرفت که احتمالا مورد توجه قرار گرفتن آن بی دلیل نبوده است.
مکدی در کنار سادگی، امکان بررسی همزمان قدرت روند و قدرت بازگشت را دارد که همین ویژگیهای مثبت آن را بین اندیکاتورها محبوب کرده است. در کنار این ویژگی‌های مثبت مکدی نیز مانند سایر اندیکاتورها کمی تاخیر دارد که در مقاله مربوط به اندیکاتورها مفصل در این مورد توضیحاتی را ارائه کردیم.

حتما مقاله آموزش مربوط به اندیکاتور MFI را مطالعه کنید

شاید مطالب زیر نیز برایتان مفید باشد:

MFI اندیکاتور شناسایی ورود و خروج نقدینگی و پول هوشمند

اندیکاتور MFI چیست؟

MFI اندیکاتور شناسایی ورود و خروج نقدینگی و پول هوشمند
اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی یا (Money Flow Index) از خانواده نوسانگرها می‌باشد که جریان ورود یا خروج نقدینگی به بازار را  در قالب یک شاخص نشان می‌دهد. اما بررسی ورود و خروج نقدینگی به بازار چه اهمیتی دارد؟

بر اساس تئوری اقتصادی حجم پول، زمانی که حجم پول در بازاری افزایش می‌یابد قدرت خرید نیز  به صورت موازی افزایش خواهد یافت و در نتیجه فروشندگان تمایل ندارند تا دارایی خود را با قیمت پایین عرضه کنند. عدم جذابیت قیمتهای پایین برای فروشندگان و همچنین افزایش تقاضای خریداران سبب می‌شود تا قیمتها افزایش یابد و مادامی که قیمتها باعث ارضای فروشندگان نشود شاهد روند افزایشی آن خواهیم بود. این موضوع به صورت عکس نیز صدق می‌کند؛ زمانی که نقدینگی از بازار خارج می‌شود طبیعتا تقاضا در بازار افت خواهد کرد و این اتفاق سبب می‌شود تا قیمتها کاهش یابند.

حال این تئوری را در بازار سرمایه مورد بررسی قرار می‌دهیم؛ زمانی که یک گزینه سرمایه‌گذاری مورد توجه فعالان بازار قرار می‌گیرد، به مرور زمان حجم زیادی پول وارد بازار خواهد شد و به تدریج قیمتها افزایش خواهند یافت. همچنین خروج پول از بازار می‌تواند شرایطی عکس را بوجود آورد و در نهایت منجر به کاهش قیمت گردد.

نحوه محاسبه اندیکاتور MFI اندیکاتور شناسایی ورود و خروج نقدینگی و پول هوشمند

اندیکاتور MFI شباهت زیادی با اندیکاتور RSI دارد با این تفاوت که حجم معاملات نیز در محاسبات MFI لحاظ شده است. برخی از تحلیلگران معتقدند که MFI دقیقا همان اندیکاتور RSI می‌باشد، با این تفاوت که حجم نیز در محاسبات آن دخیل شده است. محاسبات اندیکاتور MFI بسیار ساده می‌باشد و در درجه اول قیمت بسته (Close) با بیشترین و کمترین قیمت (High & Low) جمع می‌شود و تقسیم بر سه خواهد شد که به حاصل این میانگین اصطلاحا قیمت تایپیکالی گفته می‌شود.

در قدم دوم جریان نقدینگی محاسبه می‌گردد؛ جریان نقدینگی به سه دسته جریان مثبت، جریان منفی و جریان خنثی تقسیم بندی می‌شود:

  1. جریان نقدینگی مثبت:  زمانی که قیمت تایپیکالی از قیمت روز گذشته بالاتر باشد در این حالت جریان نقدینگی مثبت است.
  2. جریان نقدینگی منفی: زمانی که قیمت تایپیکالی از قیمت روز گذشته پایین‌تر باشد در این حالت جریان نقدینگی منفی است.
  3. جریان خنثی نقدینگی: زمانی که قیمت تایپیکالی نسبت به روز گذشته تغییرلتی نداشته باشد در این حالت وضعیت خنثی دارد.

در قدم سوم نسبت نقدینگی محاسبه خواهد شد و این نسبت از تقسیم جریان نقدینگی مثبت بر منفی بدست خواهد آمد:

حال تمام داده های مورد نیاز برای محاسبه MFI تکمیل شده است و به راحتی می‌توانیم بر اساس فرمول زیر شاخص جریان نقدینگی را محاسبه کنیم. البته تاکید می‌گردد که تحلیلگران تکنیکال هیچ نیازی به محاسبه MFI ندارند و صرفا جهت آموزش و تفهیم هرچه بهتر موضوع، نحوه محاسبه آن آموزش داده شده است.

سیگنال اندیکاتور MFI

اندیکاتور MFI شباهت بسیار زیادی به RSI دارد. این اندیکاتور مانند RSI در محدوده ۰ تا ۱۰۰ نوسان می‌کند و دو سطح ۲۰ و ۸۰ سطوح پر اهمیت این اندیکاتور را تشکیل می‌دهند. ناحیه بالای ۸۰ به عنوان ناحیه اشباع ورود نقدینگی به بازار و ناحیه زیر ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع خروج نقدینگی نام‌گذاری می‌شوند.
MFI اندیکاتور شناسایی ورود و خروج نقدینگی و پول هوشمند

سیگنال فروش اندیکاتور MFI:
زمانی که جریان نقدی پول وارد بازار می‌شود شاخص نمودار MFI شروع به رشد می‌کند و پس از گذر از سطح ۸۰ وارد ناحیه اشباع ورود نقدینگی می‌شود. به مرور زمان و با بالا رفتن قیمت، انگیزه لازم در بین عرضه‌کنندگان ایجاد می‌شود و به مرور شاهد افزایش فروش و خروج نقدینگی از بازار خواهیم بود. نشانه های فروش زمانی پررنگ خواهد شد که نمودار MFI از ناحیه اشباع ورود نقدینگی خارج شود و سطح ۸۰ را از بالا به پایین بشکند. در این حالت با توجه به خروج نقدینگی احتمالا شاهد شروع حرکت ریزشی قیمت خواهیم بود.

سیگنال خرید اندیکاتور MFI:
افزایش فروشهای بی امان و خروج نقدینگی از بازار به مرور زمان قیمت را کاهش می‌دهد. با توجه به افت قیمتها و افزایش ارزندگی، انگیزه لازم در بین سرمایه‌گذاران پدید خواهد آمد و به مرور زمان شاهد ورود نقدینگی در بازار خواهیم بود که این اتفاق منجر به حرکت نمودار MFI از ناحیه اشباع خروج نقدینگی به ناحیه تعادلی خواهد بود. بنابراین زمانی که سطح ۲۰ توسط خط MFI از پایین به بالا شکسته شد می‌توانیم آن را به عنوان سیگنال خرید تلقی کنیم.
MFI اندیکاتور شناسایی ورود و خروج نقدینگی و پول هوشمند

MFI اندیکاتور شناسایی ورود و خروج نقدینگی و پول هوشمند

واگرایی و همگرایی در MFI:

یکی از ویژگی‌های مثبت اندیکاتور MFI امکان بررسی ضعف در روند می‌باشد. این اندیکاتور همانند RSI در تشخیص واگرایی ها در کف و قله‌ها دقت نسبتا بالایی دارد. با توجه به اهمیت بررسی واگرایی در اندیکاتورها، MFI می‌تواند کمک بزرگی در زمینه تشخیص قدرت روند باشد.

حتما مقاله مربوط به اندیکاتور RSI را برای شناخت بیشتر واگرایی و همگرایی ها مطالعه کنید

شاید مطالب زیر نیز برای شما مفید باشد: